سفارش تبلیغ
صبا ویژن



چهارمین نامه - نامه هایی که پاره کردم







چهارمین نامه - نامه هایی که پاره کردم
ایمیل

آمار بازدید
بازدید کل :27732
بازدید امروز : 7
 RSS 

   

 

سلام.

نمی دانم نامه را چطور شروع کنم که به پاره شدن نیانجامد.

بگذار با یک دروغ مصلحتی شروع کنم :

حال من خوب است !

فقط گاهی که ساعتها به چشمان قاب عکست چشم می دوزم خودکارم دیگر روی کاغذ خیس نمی تواند بنویسد .

فقط گاهی که آلبوم عکسهایت را ورق می زنم شانه هایم با مردم بم همدردی می کنند.

فقط گاهی که شبهای مهتابی بدون تو کوچه های محله را قدم می زنم زمین زیر پایم راه نمی رود و سپور شب کار داد می زند یکی بیاد کمک ! یارو غش کرد ...

فقط گاهی .. دکترها از من قطع امید می کنند !

نمی دانم کی به هم می رسیم اما دلم نمی خواهد وقتی کنارم می آیی من دو متر پایین تر از تو به تماشای اشکهایت بنشینم .

...

نمی دانم تا کی باید روی تنها روی ورق به تو و اسمت دست بکشم .

از هر چه نامه است متنفرم .

نامه ها مرا به یاد دوری تو می اندازند .

نامه ها هی توی سرم می کوبند که برای رسیدن به او باید به سبکی یک کاغذ باشی .

نامه ها اجازه دارند به خانه تو بیایند اما من نه .

نامه ها شبها را با تو به صبح می رسانند اما من ...

نامه ها ...

از هر چه نامه است متنفرم ...

اصلا یک چیز را می دانی ؟ نامه هایی که با دروغ شروع می شوند فقط به درد پاره کردن می خورند ...

بی خود نیست که این نامه را هم پاره می کنم ..



نویسنده احسان پرسا ساعت 9:55 صبح روز دوشنبه 83 اسفند 10