سلام.
این نامه را با احتیاط خواهم نوشت تا از پاره شدن در امان بماند.
می خواستم بدانم آیا در شهر شما هم قاصدک برای فوت کردن پیدا می شود؟ اینجا که تا دلت بخواهد قاصدک برای شنیدن هست.
دلم که برای تو تنگ می شود، کنار پنجره می نشینم و تک تک قاصدک های عابر را مرور می کنم.
احساس بدی دارم؛
گیرم حرفی برای سپردن به قاصدک نداشته باشی؛
گیرم نمی خواهی اسم محبوبت را هیچ کس – حتی قاصدک – بداند؛
گیرم خجالت می کشی حرفهای عاشقانه ات را – حتی در گوش قاصدک – زمزمه کنی؛
گیرم حتی قاصدک را هم محرم رازمان نمی دانی؛
اما ..
مگر نه اینکه قاصدک را برای فرستادن فوت می کنند؟
پس چرا هیچ کدام از این قاصدک ها عطر نفس های تو را ندارند؟
وای!
چرا از تو گله کردم؟
چرا فکر نکردم شاید آدرسم را فراموش کرده باشی؟
چرا زود قضاوت کردم؟
باید از خانه بیرون بروم و هر چه سریعتر قاصدکی پیدا کنم تا آدرسم را برای تو در گوشش زمزمه کنم.
راستی!
حالا که قاصدک هست ... این نامه را هم پاره می کنم .